در هر دمم هزاران فریاد انتظار است ...
در هــر دمــم هــزاران فریـاد انتظار است / یک لحظه بی تو بودن، یک عمر احتضار است
وقتــی تــو را نــدارم، بهتر که جان سپارم / این زندگی تباهی، ایـن عمـر انتحـار است
آنکــو قــرار دارد، کـی عشق یار دارد؟ / عاشق بسان طوفان، پیوستـه بی قرار است
ای یاس باغ نرگس! باز آ که میکنم حس / بـی روی تـو زمانـه پاییز بی بهـار است
بی جلـوۀ تـو عالم تاریکتر ز گور است / وین مهر عالـم افروز شمع سر مزار است
عیسی کـه از نبـوت بـر خویشتـن نبالد / آرد نمـاز بـا تو، این اوج افتخـار است
ما دور کعبه گشتیم با اشک خود نوشتیم / ای زائریـن کعبـه! کعبـه جمال یار است
از هجـر یــار گفتیـم، از انتظـار گفتیـم / کو مرد انتظاری «یابنالحسن» شعار است
گیرم تـو غمگساری در بیـن مـا نـداری / ای نور دیده! ما را کی جز تو غمگسار است؟
میثم به دعوی عشق، مگشای لب که عاشق / یـا زیـر تیـغ قاتـل، یــا بر فـراز دار است
استاد سازگار (میثم)