در کوچه ی درویشان یک شب گذرم افتاد / بر محفل بی خویشان آنجا نظرم افتاد
دیدم که خِرَد آنجا بنشسته زده زانو / مست از مِی یا حیدر، در زمزمه ی یاهو
عقل و خِرَد و دینم نذر قدمش کردم / از کوچه ی درویشان میل حرمش کردم
در شهر نجف دیدم لیلا و زلیخا را / در طوف حرم دیدم من آدم و عیسی را
دیدم که علی باشد در مسند سلطانی / جبریل و مَلَک جمله در خدمت دربانی
همراز پَیمبَر را بر تخت شرف دیدم / من صورت یحیی را در شاه نجف دیدم
در سجده ی او دیدم هم آسیه هم موسی / دیدم که به درگاهش عرش آمده پابوسی
شمس و قمری دیدم، در نور دو عین او / بر جانب او دیدم نـور حسنین او
- ۱ نظر
- ۱۷ شهریور ۹۶ ، ۱۵:۲۴