وبلاگ شخصی احمد عصمتی

وبلاگ شخصی شیخ احمد عصمتی

وبلاگ شخصی احمد عصمتی

وبلاگ شخصی شیخ احمد عصمتی

وبلاگ شخصی احمد عصمتی

دلم جز مهر مه رویان طریقی بر نمی‌گیرد
ز هر در می‌دهم پندش ولیکن در نمی‌گیرد

خدا را ای نصیحتگو حدیث ساغر و می گو
که نقشی در خیال ما از این خوشتر نمی‌گیرد

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
  • ۳۰ ارديبهشت ۹۸، ۱۶:۵۹ - علی رحمانی پور
    عالی
  • ۲۱ بهمن ۹۷، ۰۰:۰۸ - جناب قدح
    سلام
پیوندهای روزانه

۶ مطلب در دی ۱۳۹۸ ثبت شده است

آتش به جان گلشن طاها فتاده است
کوثر میان شعله آتش فتاده است

بابا میان کوچه، دلش پشت در بماند
مادر میان معرکه تنها فتاده است

دست فرشته ها همه از غم به صورت است

نقشی کبود بر رخ زهرا فتاده است

فضه برس به داد که مادرزدست رفت
جای درنگ نیست همین جا فتاده است

بازوی او بگیر و بزن آب بر رخش
از پا به راه یاری بابا فتاده است

بانو نشسته سینه زنان آه می کشد
تا ریسمان به گردن مولا فتاده است

  • احمد عصمتی

پنهان شدی ای ماه علی از نظر امشب
آسوده شدی فاطمه از ضرب در امشب

از پهلوی بشکسته اگر خواب نرفتی
بر خاک لحد فاطمه بگذار سر امشب

با من تو اگر درد دل خویش نگفتی
برگوی تو درد دل خود با پدر امشب

  • احمد عصمتی

عالمی سوخته از آتش آهِ من و توست/**/این در سوخته تا حشر گواهِ من و توست
غربتم را همه دیدند و تماشا کردند/**/بی پناهی فقط انگار پناهِ من و توست
کوچه آن روز پر از دیده ی نامحرم بود/**/همه ی روضه نهان بین نگاهِ من و توست
صورت نیلی تو از نفس انداخت مرا/**/گرچه زهرای من این اول راهِ من و توست
آه از این شعله که خاموش نگردد دیگر/**/آه از آن روز که بر نی سر ماهِ من و توست

  • احمد عصمتی

من چه کنم خدای من؟ چاره در این مقام چیست؟
کوچه پر از حرامی و این همه ازدحام چیست؟

مردم هجوم آورند٬ چو نیش کژدم آورند
آتش و هیزم آورند٬ معنی فکر خام چیست؟

چه با شتاب آورند٬ چه بی حساب آورند
به کف طناب آورند٬ شکار کیست؟ دام چیست؟

چرا شعار میدهند؟ تن، پی عار میدهند
به در فشار میدهند٬ علت انتقام چیست؟

آتش ظلم شعله ور٬ خانه ی امن در خطر
سگان هار، حمله ور٬ مقصد این حرام چیست؟

علی ولی اعظم است٬ علی وصی خاتم است
علی شه دو عالم است٬ گناه این امام چیست؟

  • احمد عصمتی

مادری خورد زمین و همه جا ریخت بهم***همه ی زندگیِ شیر خدا ریخت بهم

داغی و تیزیِ مسمار اذیّت میکرد***تا که برخاست ز جا عرش خدا ریخت بهم

بشکند پای کسی که لگدش سنگین بود***تا که زد، سلسله ی آل عبا ریخت بهم

ثلث سادات میان در و دیوار افتاد***نسل سادات به یک ضربه ی پا ریخت بهم

گُر گرفته بدنِ فاطمه، ای در بس کن***وسط شعله ببین زمزمه ها ریخت بهم

شدتِ ضربه چنان بود که سر خورد به در***رویِ آشفته یِ اُمّ النُجَبا ریخت بهم

پشتِ در سینه یِ سنگین شده هم ارثی شد***گیسوانِ پسرش کرب و بلا ریخت بهم

مادرش آمده گودال نچرخان بدنش***استخوان های گلویش ز قفا ریخت بهم

قاسم نعمتی

 

  • احمد عصمتی

وصیتنامه شهید مدافع حرم محسن حججی

شاید مناسبت خاصی برای انتشار این مطلب وجود نداشته باشه اما به هر حال طبق فرموده حضرت آقا زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا کمتر از شهادت نیست

«امروز کمی دلم گرفته کمی شهادت میخواهم»

اللهم ارزقنا شهاده

متن وصیتنامه در ادامه مطلب

  • احمد عصمتی